محل تبلیغات شما

آنچه امروز در جهان مسیحیت به نام كتاب مقدس عرضه می شود،مجموعه ای از دو بخش عهد عتیق و عهد جدید است.كه تورات قسمتی از بخش اول و انجیل قسمتی از بخش دوم آن است.عهد عتیق كه پنج كتاب اول آن اختصاصاً تورات نام دارد جمعاً شامل 24كتاب است كه نه تنها به صورت یكجا نازل نشده اند بلكه تدریجاً و در طول بیش از یك هزار سال توسط افراد یا گروه هایی از كاهنان یهودی به اسم 26 پیغمبری كه نامشان بر این كتاب ها نهاده شده نوشته شده اند.عهد جدید نیز از چهار كتاب اول آن اختصاصاً انجیل نامیده می شود، جمعاً شامل 27كتاب و رساله است كه در طول دو قرن توسط افرادی مختلف نوشته شده اند كه هیچ یك از آنها از حواریون عیسی نبوده اند.خود عیسی تا هنگام مرگ خویش اساساً از وجود كتابی به نام انجیل بی خبر بوده است.

خدا در تورات

خدای تورات كه یهوه نام دارد و در تورات 6824بار از او یاد شده خدایی است كه صرفاً متعلق به قوم یهود است و خودش هم صد در صد یهودی است و پیامبرانی كه می فرستد همه یهودی هستند.تعالیم او بر این محور می چرخد كه منافع قوم یهود را حفظ كند ولو اینكه از این راه اصول اخلاقی را زیر پا بگذارد و حقوق ملت های دیگر را نادیده بگیرد.او در جریان حوادث روز مره شخصاً از آسمان پایین می آید تا مسائل مربوط به قوم برگزیده خود را سرپرستی كند.در حقیقت وقتی متون مقدس ادیان غیر توحیدی با متون مقدس تورات را مقایسه می كنیم خدای یهوه خیلی بیش از خدای ادیان غیر توحیدی زمینی و انحصاری شده است.در تورات یهوه پدری سخت گیر،بی رحم، انتقامجو وخطاكار معرفی شده است.(شاید جامعه ان روز به چنین پدری با چنین خصوصیات نیاز داشته است.)

پس موسی به خداوند گفت:من مردی فصیح نیستم،و زبانم الكن است و به كندی حرف می زنم.خداوند گفت من زبانت خواهم بود و هر چه تو باید بگویی ترا خواهم اموخت. و موسی گفت با همه اینها ای خداوند، استدعا دارم كه كس دیگری را برای این كار بفرستی.آنگاه خشم خدا مشتعل شد و فرمود مگر من نمی دانم كه برادرت هارون لاوی فصیح الكلام است.و تو كلام را به او القا خواهی كرد و او برای تو به قوم سخن خواهد گفت و او ترا به جای زبان خواهد بود و تو او را به جای خدا خواهی بود.بعد از این موسی به ناچار زن خویش و پسر خود را بر الاغ سوار كرده به زمین مصر مراجعت می كندو خودش عصای خویش را به دست می گیردو برای ابلاغ اوامر خداوند به سوی پایتخت فرعون روانه می شود. ولی در همین موقع خداوند متوجه می شود كه این پیغمبر او ختنه نشده است و به قدری عصبانی می شود كه شبانه به دنبال او می رود تا وی را به قتل برساند.اما زن موسی صفوری با زرنگی سنگ چخماقی برگرفته همانوقت علقه پسر خود را برید و گوشت بریده را نزد موسی انداخت و گفت اینك تو مرا شوهر خون هستی به سبب ختنه. پس خداوند موسی را رها كرد.(سفر خروج باب سوم و چهارم)

اولین پیامبر یهود(آبرام) ابراهیم، در مهاجرت خود به ارض كنعان یك روز در بلوطستان در نزدیكی حیرون كه وی همراه زنش سارا در آن سكونت گزیده است سه نفر نا شناس را می بیند كه برای دیدنش به آنجا آمده اند.آنها را مهمان می كند و وقتی دعوتش را برای نهار می پزیرند برای آنها گوشت گوساله بریان شده و شیر و كره تدارك می بیند.و در كنار هم نهار می خورند و زیر درخت استراحت می كنند و بعد معلوم می شود یكی از آنها خدا بوده است.خدا از ابراهیم می پرسد كه پس زوجه ات سارا كجاست؟ گفت اینك در خیمه است.و خداوند فرمود كه البته موافق زمان حیات به نزد تو باز می گردم و زوجه ات سارا صاحب پسری خواهد شد.سارا به در خیمه این را شنید و در دل خود بخندید كه شوهرم پیر شده و از من هم عادت ماهیانه منقطع شده پس چگونه مرا پسری خواهد شد؟ و خداوند گفت سارا برای چه خندید؟ مگر هیچ امر ی پیش خدا غیر ممكن است؟ آنگاه سارا انكار كرد و گفت ترسیده است و خداوند گفت نی خندیدی.پس رفت و ابراهیم او را مشایعت نمود و خداوند به خود گفت: آیا آنچه را می كنم از ابراهیم پنهان دارم؟ (خلاصه ای از سفر پیدایش باب )

وقتی خدا در شبی تاریك در صحرایی خلوت با پیغمبر خود یعقوب كُشتی می گیرد.با اینكه كشتی تا سپیده دم ادامه می یابد موفق به زمین زدن او نمی شود.پس یعقوب دو زوجه و دو كنیز و یازده پسرش را همراه با همه مایملكش از معبر بر بوق عبور داد. ولی در این موقع با مرد ناشناسی در بیابان روبه رو شد كه تا طلوع فجر با وی كشتی گرفت و چون دید كه بر یعقوب غلبه نماید لگدی بر ران او زد كه او را از حركت باز داشت پس به او گفت مرا رها كن زیرا فجر می شكافد.اما یعقوب گفت تا بركت ندهی رهایت نخواهم كرد.مرد از او پرسید نام تو چیست؟ پاسخ داد یعقوب مرد گفت نی از این پس نام تو یعقوب خوانده نخواهد شد بلكه نام تو اسرائیل خواهد بود.زیرا با خدا مجاهده كردی و نصرت یافتی .ویعقوب به او گفت اكنون تو نامت را بر من آشكار كن.آن مرد گفت چرا اسم من را می پرسی؟ و او را در آنجا بركت داد و یعقوب آن مكان را فنوئیل نامید زیرا خدا را در آن مكان از رو به رو دیده بود.و چون از فنوئیل گذشت آفتاب بر وی طلوع كرد و بر ران خود می لنگید. از این سبب است كه بنی اسرائیل عرق نساء را نمی خورند چون خدا ران یعقوب را در عرق نساء لمس كرده بود.(سفر پیدایش باب سی و دوم)

خداوند قادر متعال می فرماید:مثل تنوری شعله ور فرا می رسد و همهءاشخاص مغرور و بدكار را مانند كاه می سوزاند.آنها مانند درخت تا ریشه  خواهند سوخت و خاكسترخواهند شد.اما برای شما كه ترس مرا در دل دارید، آفتاب عدالت با پرتو شفابخش خود طلوع خواهد كرد، وشما شاد و سبكبال مثل گوساله هایی كه به چراگاه می روند، جست و خیز خواهید نمود. در آن روزی كه من تعیین كرده ام ، بدكاران را مثل خاكستر زیرپای خود له خواهید كرد.دستورات و قوانینی را كه بر كوه سینا توسط خدمتگزار خود موسی به همه ء قوم اسرائیل دادم به یاد داشته باشید و از آن اطاعت كنید.پیش از فرا رسیدن روز بزرگ و هولناک داوری خداوند، من رسولی شبیه ایلیای نبی برای شما می فرستم . او دلهای پدران و فرزندان را دوباره بهم نزدیک خواهد كرد و این باعث خواهد شد كه من سرزمین شما را ویران نكنم.

خداوند قادر متعال می فرماید: تغییرناپذیر هستم . به همین دلیل است كه شما، ای نسل یعقوب ، تابحال از بین نرفته اید. هر چند شما هم مثل پدران خود از احكا م من سرپیچی نموده ، آنها را به جا نیاورده اید، ولی اینک بسوی من بازگشت نمایید و من شما را خواهم بخشید. می گویید: مگر ما چه كرده ایم كه باید بازگشت كنیم ؟ آیا كسی از خدا ی می كند؟ ولی شما از من ی كرده اید! می پرسید: مقصودت چیست ؟ مقصودم ده یک ها و هدایاست ای قوم اسرائیل ، همهء شما ملعون هستید، زیرا از مال من می ید. ده یک دارایی خود را بطور كامل به خانهء من بیاورید تا خوراک كافی در آنجا باشد. به این ترتیب مرا امتحان كنید و ببینید چگونه روزنه های آسمان راباز می كنم و شما را از بركات خود لبریز می سازم ! من ات و كفات را از زمین شما دور می كنم تامحصولتان از بین نرود و تاكستانهایتان میوهء فراوان بدهند. همهء قوم ها شما را خوشبخت خواهند خواند،زیرا صاحب سرزمینی با صفا خواهید بود.

كسانی كه ترس خداوند را در دل داشتند، با یكدیگر به گفتگو نشستند و خداوند به گفتگوی آنان گوش داد و سخنان ایشان را شنید. سپس در كتابی كه در حضور خداوند بود اسامی كسانی كه ترس خداوند را در دل داشتند و نام او را گرامی می داشتند، نوشته شد. خداوند قادر متعال  می فرماید در آن روزی كه من تعیین كرده ام ، آنها قوم خاص من خواهند بود و همانطور كه یک پدر،پسر مطیع خود را می بخشد، من نیز ایشان را خواهم بخشید. آنگاه خواهید دید كه خدا با اشخا ص خوب و بد، با خدمتگزاران خود و آنانی كه او را خدمت نمی كنند، چگونه رفتار می كند.

تو نباید خدایان دیگر را سجده كنی زیرا كه من خداوند تو هستم خداوند غیرتمند و حسودم كه انتقام گناه پدران را از پسران آنها را تا نسل سوم  وچهارم می گیرم.(سفر خروج باب بیستم)

اینك من به ضد این انبیایی هستم كه كلام من را از یكدیگر می ندو به دروغ می گویند كه او گفته است. مرا با اكاذیب خود گمراه می نمایند، زیرا كه من هیچ یك از آنها را نفرستادم و مأموریتی به آنها ندادم.و چون قوم من پرسند كه وحی خداوند چیست؟پس به ایشان بگو كدام وحی؟ و اگر بگویند وحی یهوه، پس من كه یهوه هستم می فرمایم كه به شما فرموده بودم ادعای وحی یهوه را نكنید.اهذا شما را اینك به الكل فراموش خواهم كرد و عار و عبدی و رسوایی را كه فراموش نخواهد شد بر شما خواهم فرستاد.(ارمیاء نبی باب بیست و سوم)

و خداوند به یوشع گفت:اینك اریحا و پادشاهش و مردان جنگی آن را به دست تو تسلیم كردم.پس ان را تصرف كرده باشی هر موجودی را كه در شهر است از مرد و زن و جوان و پیر و گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاك كن و صاحب حیاتی را در انجا باقی نگذار.و تمامی طلا نقره و ظروف مسین و آهنینی كه به غنیمت گیری وقف من خواهد بود.و یوشع شهر را با آنچه درون آن بود به اتش سوزاند به جز راحب را كه زنده نگه داشت.(صحیفه یوشع باب ششم) در دنباله اینها در باب بیست و دوم تا بیست و چهارم 76 شهر دیگر نام برده می شود كه یكا یك آنها به همین ترتیب به دستوره یهوه و به نظارت مستقیم او و گاه به فرماندهی او تصرف و قتل عام وسوزانده می شود.

و خداوند به هوشع گفت: برو و زنی كار را كه خودش نیز زاده باشد برای خود بگیر.پس هوشع رفت وجومر دختر دبلائیم را گرفت و او حامله شد و پسری برایش زایید و خداوند گفت دیگر شما قوم من نیستید و من خدای شما نیستم و و و خود محابه نما، زیرا كه دیگر او زن من نیست و من شوهر او نیستم.(هوشع نبی باب یكم)

 تو ای اورشلیم، اكنون خود را نجس كرده ای،ساكنان تو عورت پدرانشان را منكشف ساخته اند و با ن در حال حیض مقاربت كرده اند.بعضی از آنها با ن همسایه خود خوابیده اند و بعضی دیگر با عروسهایشان به زور كرده اند.كسانی نیز خواهر خویش را بی عصمت كرده اند.حالا كه اینطور است من هم تو را در نظر همه امتها بی عصمت می كنم تا بدانی من یهوه خدای تو هستم.(حزقیال باب بیست و دوم)

خدا در انجیل

در انجیل همین خداوند تبدیل به خدایی دو شخصیتی می شود كه در هیچ آیین دیگر اساطیری یا توحیدی تاریخ جهان مشابه او را نمی توان یافت.یعنی بر حسب اینكه كدامیك از انجیل های چهارگانه و كدامیك از رساله های عهد جدید به دست  چه كسانی نوشته شده باشند، از موضع خدایی ترسناك و انتقامجوو فریبكار و حسود چون یهوه به موضع خدایی مهربان، نیك دل و بخشنده  وبی عقده ای چون پدر آسمانی مبدل می شود.چنین خدایی پیوسته نا گذیر است نقش كارگردانانی را داشته باشد كه در آن واحد هم كینه توز است هم با گذشت،هم سخت گیر است هم اشتی جو و همین صفات است كه نشان می دهد خدا به عنوان یك پدرمهربان در كهن الگو های بشر شكل گرفته است.

هر كه با محبت زندگی كند در خدا ساكن است و خدا در او ساكن است.اگر كسی ملكوت خدا را با پاكدلی كودكانه نپذیرد هیچوقت به ان دست نمی یابد.(متی باب نوزدهم.لوقا باب هیجدهم)

از فرمانرویان خود با چنین خلوص و احترامی یاد كنید كه از مسیح اطاعت می كنید و این را از راه چاپلوسی مكنید، بلكه با این اعتقاد بكنید كه مانند غلامان عیسی مسیح از این راه اراده خداوند را به اجرا در می آورید.زیرا كه زمامداران جهان جز با اراده پروردگار به این مقام بر گزیده نمی شوند.(رساله پائولوس رسول به افسیان باب ششم)

هیچ كس نمی تواند بنده دو ارباب باشد. شما نیز یا بنده خدا باشید یا طلا.(متی باب ششم.لوقا باب دوازدهم)

هیچ انسانی نمی تواند خود به خود خدا را بجوید یا به او گرایش یابد زیرا این مستم آن است كه قبلاً خدا به او روی اورده باشد.(رساله پائولوس)

ای عزیزان خدای پدر از مدتها پیش ما را برگزید، زیرا او ازپیش می دانست كه شما به او ایمان خواهید آورد.روح خدا نیز شما را با خون عیسی مسیح پاك ساخته تا بتوانید طبق خواست عیسی  مسیح زندگی كنید.

سپاس بر خدا باد، بر خدا كه پدر خداوند ما عیسی مسیح است. او به سبب لطف بی پایان و عظیم خود ما را از سر نو مولود ساخت و عضو خانواده خود گرداند .از این رو ما اكنون به امید حیات جاوید زنده ایم، زیرا مسیح نیز از مرگ به زندگی باز گشت .خدا نیز برای شما میراثی به دور از فساد و آلودگی و تباهی در اسمان نگاه داشته است، یعنی زندگی جاودان را.و از انجا كه به خدا تو كل كرده اید، او نیز با قدرت عظیم خود، شما را به سلامت به اسمان خواهد رسانید تا این ارث را دریافت كنید.بلی در روز قیامت شما وارث حیات جاویدان خواهید بود.

پس حال كه چنین ارثی در اختیار دارید واقعاً شاد باشید، حتی اگر لازم باشد در این دنیا برای مدتی سختی ها و زحماتی را متحمل گردید.این سختی ها به جهت آزمایش ایمان شما پیش می آید، همانطور كه آتش نیز طلا را می آزماید و پاك می سازد.

در ضمن به یاد داشته باشید كه پدر آسمانی تان، خدا كه  دست دعا به سوی او دراز می كنید، در روز جزا از كسی طرفداری نخواهد كرد، بلكه اعمال هر كسی را عادلانه  داوری خواهد نمود. بنا بر این تا در این دنیا هستید با خدا ترسی زندگی كنید. خدا برای نجات شما بهایی پرداخت تا شما را از قید روش پو چ و باطل زندگی كه از اجداد خود به ارث برده اید نجات دهد.بهایی كه خدا برای آزادی از این اسارت برای شما پرداخت طلا و نقره نبود، بلكه خون گرانبهای مسیح بود كه همچون بره ای بی گناه و بی عیب فدا شد.برای این منظور خدا  او را پیش از آفرینش جهان تعیین كرد اما او را در زمان های آخر او را به جهان فرستاد تا شما را رستگار سازد.(برگرفته از نامه اول پطروس)

از ابتدا كلمه حیات بخش خدا وجود داشته است، من او را با چشمان خود دیده ام، و سخنان او را شنیده ام، من با دستان خود او را لمس كرده ام. این كلمات حیات بخش از جانب خدا آمد و خود را بر ما آشكار فرمود، و ما شهادت می دهیم كه او را دیده ایم، یعنی عیسی مسیح را .بلی او حیات جاودانی است.او نزد خدای پدر بود، اما بعد خود را برما آشكار ساخت.

این است پیغامی كه خدا به ما داده است.تا به شما اعلام نماییم، خدا نور است و ذره ای تاریكی در او وجود ندارد. پس اگر بگویید كه با خدا رابطه ای نزدیك داریم، اما در تاریكی و در گناه زندگی كنیم دروغ می گوییم.اما اگر ما نیز مانند مسیح در نور حضور خدا زندگی می كنیم، آنگاه با یكدیگر رابطه ای نزدیك داریم و خون عیسی فرزند خدا، ما را از هر گناه پاك می سازد.

ببینید خدای پدر چقدر ما را دوست دارد كه ما را فرزندان خود خوانده است.و همینطور نیز هستیم.اما مردم دنیا این مطلب را درك نمی كنند، زیرا خدا را آنطور كه هست نمی شناسند.

 عزیزان من، اگر كسی ادعا كند، كه از جانب خدا پیغامی دارد، زود باور نكنید، نخست او را بیازمایید، تا دریابید كه آیا این پیام از جانب خداست یا نه؟ زیرا معلمین و واعظین دروغین، این روزها همه جا پیدا می شوند.برای پی بردن به اینكه پیغام ایشان از جانب روح خداست یا نه از ایشان بپرسید كه آیا ایمان دارند كه عیسی مسیح فرزند خدا واقعاً انسان شد یا نه، اگر ایمان داشته باشند، در این صورت پیغام ایشان از جانب خداست. در غیر این صورت، آن پیغام از خدا نیست، بلكه از جانب دجال است، یعنی آن دشمن مسیح، كه شنیده اید به زودی می آیدو دشمنی او با مسیح از هم اكنون در جهان آشكار است.

خدا در قرآن

در قران خدا نه خدایی صد در صد كینه جو، ترش رو و بی رحم خدای تورات است و نه خدای دو شخصیتی انجیل.بلكه خدایی در حد اعلا مطلق و مقتدر است كه بیرون از او هیچ قانونی، هیچ اراده ای و هیچ واقعیتی وجود ندارد و حتی برگی بی اجازه او از درخت فرو نمی افتد و هر انچه در آسمان و زمین می گذرد، از جزء تا كل، ااماً به همان صورتی می گذرد كه او خواسته است."فریمن كلارك" پژوهشگر تاریخ مذاهب و مؤلف كتاب معروف "مذاهب بزرگ" این سه واقعیت را چنین خلاصه می كند:خدای موسی قدرت ترسناكی است كه همیشه در بین بندگان خود زندگی می كند و شریك همه درستی ها و نادرستی های آنهاست.خدای عیسی هم بالای سر آدمیان و هم درون آنهاست.و خدای حضرت محمد صرفاً بالای سر آنها، و از موضع فرمانروای مطلقی با آنان سخن می گوید كه هیچ وقت از مسند خدایی خود فرو نمی آید.

برای شما لباس خلق كردیم تا از گرما و سرما محفوظ باشید و برای سكونت دائم شما خانه ها را برایتان ساختیم و برای سكونت موقتتان خیمه هایی را از پوست چهارپایان ترتیب دادیم تا در وقت حركت سبك باشید، و ازپشم، كرك و موی این چارپایان برای شما اثاثه منزل و متاع های مختلف خلق نمودیم.(نحل80)

خداوند هر کس را بخواهد به گمراهی می کشاند وهر کس را بخواهد هدایت می کند.(ابراهیم4،انعام 125،رعد 27،اعراف 155، فاطر8،نحل9،سجده12،یوسف 110)هر که را بخواهد فهم می دهد و هر که را نخواهد نمی دهد.(بقره،372،255،269)هر که را که بخواهد مسلمان کند دلش را به اسلام مایل می کند وهر کس را که نخواهد دلش را در پذیرفتن اسلام سخت می کند.(انعام 25،127،107کهف57،بقره 70یونس99،100،جاثیه33)هرکس را بخواهد مشمول رحمت خود می کند و می بخشد و هر کس را بخواهد عذاب می کند.(آل عمران،74،129،مائده)هر که را بخواهد عزیز می کند و هر که را بخواهد ذلیل می کند، به هر کس که بخواهد همه چیز می دهد و از هر کس بخواهد همه چیز را می گیرد.(آل عمران،26،اسرا21،30)و ما بعضی مردم را به بعض دیگر برتری درجه دادیم تا عده ای از آنها عده دیگر را به خدمت خود گیرند.(زخرف32)آرزو وتوقع بیجا در مزیتی که خدا برای بعضی بر بعضی دیگرقائل شده است مکنید.(نساء32)هیچ مصیبتی به شما نمی رسد،مگر به اذن خدا.(تغابن11)برگی از درخت نمی افتد که ما بر آن آگاه نباشیم، و دانه ای در تاریکی زمین نیست،هیچ تر وخشکی که در لوح محفوظ ما ثبت نباشد(انعام59) هر کسی مسئولیت گناهان خود را بر عهده دارد (سوره 17 آیه 13-15، سوره 53 آیه 38-42)

ما خود پرده بر دل برخی از افراد نهادیم كه گوششان بر شنیدن  سخن حق سنگین باشد.(انعام 25،اسراء46،اعراف100)اگر می خواستیم همه مردمان را به راه راست هدایت می نمودیم، ولی وعده ما تخلف ناپذیر است كه جهنم را از اجنه و از ادمیان پر كنیم.(انعام 128،149هود1،119،اعراف 178،179،سجده13،نساء10،14،توبه 68،علق 15) این الله نبود که به آنها ظلم کرد (آنها را گمراه کرد)، آنها به خودشان ظلم کردند (خودشان خود را گمراه کردند.)(سوره30آیه 9)

 در قبول دین، اكراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابر این، كسى كه به طاغوت ( بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر) كافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.(بقره،256) اگر با تو به داوری برخیزند بگوی: من و پیروانم در دین خویش به الله اخلاص ورزیدیم. به اهل کتاب و مشرکان بگو: آیا شما هم به الله اخلاص ورزیده اید؟ اگر اخلاص ورزیده اند پس هدایت یافته اند و اگر رویگردان شده اند، بر تو تبلیغ است و بس و الله بندگان را می بیند.(سوره3آیه 20)

 جز اسلام دینی پذیرفته نیست.(آل عمران آیه 85) شایسته نیست پیغمبر با آزاد كردن اسیران فدیه بگیردتا خون ناپاكان بر روی زمین ریخته شود،شما استفاده از وجه فدیه را می خواهید و خداوند سرای آخرت را برای شما.(انفال آیه 67) به ناباوران بگوی که اگر دست بردارند گناهان گذشته آنها آمرزیده شود و اگر بازگردند، دانند که با پیشینیان چه رفتاری شده است. با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنه ای نباشد و دین همه دین الله گردد. پس اگر باز ایستادند، الله کردارشان را می بیند(سوره8آیه 38،39) با كسانى از اهل كتاب كه نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم كرده حرام مى‏شمرند، و نه آیین حق را مى‏پذیرند، پیكار كنید تا زمانى كه با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند(سوره توبه آیه 29) هنگامى كه با كافران در میدان جنگ روبه‏رو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این كار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبید; در این هنگام اسیران را محكم ببندید; سپس یا بر آنان منت گذارید (و آزادشان كنید) یا در برابر آزادى از آنان فدیه ( غرامت) بگیرید; (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آرى) برنامه این است و اگر خدا مى‏خواست خودش آنها را مجازات مى‏كرد، اما مى‏خواهد بعضى از شما را با بعضى دیگر بیازماید; و كسانى كه در راه خدا كشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمى‏برد.(سوره محمد آیه 4)

آنانكه باید كشته شوند اگر در خانواده های خود باشند با پای خود به قتلگاه خواهند آمد.(آل عمران 154) همه امورعلم، پیش از آنكه اتفاق بیفتد، و بعد از آن تابع امر خداوند است.(رم4) ما خود برای هر پیغمبر دشمنانی را ازآدمیان و اجنه و شیاطین بر انگیخته ایم و البته اگر نمی خواستیم چنین نمی شد.(انعام112) بدترن موجودات نزد خداوند كسانی هستند كه تعقل نمی كنند و اگر آنها را به كلام حق شنوا كنیم باز روی از آن بر می تابند و بدان اعتراض می كنند.(انفال22)

جن و انس را جز برای پرستش خود نیافریده ام.( سوره 51 آیه 56 (آن که مرگ و زندگی را بیافرید، تا بیازمایدتان که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است و اوست پیروزمند و آمرزنده.( سوره 67 آیه 2) ای مردم، همه شما به الله نیازمندید. اوست بی نیاز و ستودنی.( سوره 35 آیه 15) هرجا که باشید ولو در حصارهای سخت استوار، مرگ شما را در میابد. و اگر خیری به آنها رسد میگویند از جانب الله بود و اگر شری به آنها رسد میگویند از جانب تو بود. بگو همه از جانب الله است. چه بر سر این قوم آمده است که هیچ سخنی را نمیفهمند؟( سوره 4 آیه 78) هر خیری که به تو رسد از جانب الله است و هر شری که به تو رسد از جانب خود تو است. تو را به رسالت به سوی مردم فرستادیم و الله به شهادت کافی است.(سوره 4 آیه 79(

و تو ای رسول لازم نیست در همبستر شدن با نت نوبت انها را مراعات كنی.هر یك از انها را كه مایل به او نبودی نوبتش را به عقب بیندازو اگر هم به او مایل شدی دو باره او را نزد خود بخوان.هیچكدام از انها نباید از خواسته تو ناراضی باشند، بلكه باید همگی به آنچه تو به آنان عطا میكنی رضایت دهند.(احزاب51) پس از وفات او نیزهرگز با همسرانش ازدواج مكنید كه این در نزد خداوند گناه بزرگی است.(احزاب53) ای رسول از كسانی كه به دیدنت می آیند صدقه دریافت كن تا آنان را پاك گردانی و طهارت بخشی.(توبه3،1) و نکاح ن محصنه (شوهردار) نیز بر شما حرام شد مگر آن ن که متصرف و مالک شده اید.(نساء24) خدا مثلی زده (بشنوید) آیا بنده مملوکی که قادر بر هیچ (حتی بر نفس خود) نیست با مردی آزاد که ما به رزق نیکو عطا کردیم که پنهان و آشکار هر چه خواهد انفاق می کند این دو یکسانند هرگز یکسان نیستند ستایش مخصوص خداست و لیکن اکثر مردم آگاه نیستند.(نحل75)

 

رازهایی از مرگ و بازگشت به زندگی

هویت ما چگونه شكل می گیرد؟

اخلاق و قوانین بشر از كجا آمده است؟

كه ,خدا ,خداوند ,تو ,ای ,نمی ,را به ,او را ,است و ,را از ,از جانب

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

liosculense Steven's notes iranvanak ABANGAHAN graphrouncafort پرتو 24 risregersne وبلاگ همسفران بوشهر ⚫ amazingly world ⚫ ocguespecnu